17سال داشته که جبهه و جنگ راه به خانهشان باز میکند. او هم اسلحه به دست میگیرد و از کشورش دفاع میکند. اما جنگ مسیر هنر را هم برایش باز میکند. بهدلیل صدای بم و پُری که دارد، مسئول تیپ سمعی و بصری313 نبیاکرم(ص) میشود تا با رزمندگان مصاحبه کند و اخبار مناطق جنگی را پوشش دهد. حالا محمد گلصفت، ساکن محله ایثارگران و مدرس دانشگاههای هنر و معلم هنرستانهای پسرانه است. بیش از 30سال تجربه آموزشی در رشته گرافیک دارد و داور جشنواره استقبال از بهار مشهد هم بوده است.
پدرش بازنشسته ارتش و اصالتا قوچانی است. بهدلیل شغل پدر در شهرهای مختلف زندگی کرده است. سال1342 در کرمانشاه متولد شده و دوران ابتدایی را در دزفول و دوران راهنمایی و دبیرستان را در اسلامآباد غرب گذرانده است. 17سال داشته که جنگ سراغشان میآید و همه مردان مجبور میشوند اسلحه به دست بگیرند.
محمد آقا میگوید: «جنگ که شروع شد، در شهر کرند غرب زندگی میکردیم. همیشه به دانشجویان و دانشآموزانم میگویم نسل ما یک شبه مرد شد. تا شب قبلش ذهنمان دنبال بازی و تفریح بود اما جنگ طی یک شب ما را بزرگ کرد. وقتی برای دفاع آماده میشدیم بیستدقیقه به ما آموزش نظامی دادند و یک ژ3 با چهار خشاب در دستمان گذاشتند و گفتند این شما، این میدان و این هم سرزمینتان. نگذارید دشمن اینها را بگیرد.»
گلصفت در تیپ313 نبیاکرم(ص) کرمانشاه که در حال حاضر به نام سپاه نبی اکرم(ص) شناخته میشود خدمتش را آغاز میکند. همانجا پاسدار وظیفه و بهدلیل علاقهاش به خوشنویسی و گرافیک در بخش تبلیغات مشغول میشود. بهدلیل صدای بم و پرطنینش، ابتدا او را برای مصاحبهگرفتن از رزمندهها انتخاب میکنند و در تیپ سمعی و بصری مشغول فعالیت میشود. میگوید: «آنزمان برای پوشش اخبار و اتفاقات جنگ نیاز به نیرو داشتند. بهدلیل نوع صدا از من خواستند در واحد سمعی و بصری تیپ فعال باشم و برای مصاحبه با رزمندهها و عکسگرفتن و پوشش عملیات بروم. از سال 62 تا 64 هم مسئول گرافیک این تیپ بودم. همان زمان دو دانشجوی رشته هنر برای کارورزی به منطقه آمده بودند و من را تشویق کردند دانشگاه رشته گرافیک شرکت کنم.»
سال66 بعد از برگشت از اهواز در کنکور هنر شرکت میکند و رتبه4 گرافیک را به دست میآورد و دانشجوی دانشگاه هنر تهران میشود. یک ترم درس میخواند. اما عملیات مرصاد شروع میشود و دوباره به جبهه برمیگردد که مصادف میشود با پایان جنگ. سال71 کارشناسی را تمام میکند و سال72 دانشجوی کارشناسیارشد رشته پژوهش هنر تهران میشود.
از سال69 همزمان با تحصیل تدریس هم میکند .
او سه ویژگی مهم برای معلم هنر برمیشمارد که آنها اخلاق، دانش و مهارت هستند. معتقد است یک استاد خوب بدون اینها توانایی انتقال درست دانش را ندارد. میگوید: «هیچکدام از مدالها و مقامهای جهانی، مرحوم تختی را پهلوان و قهرمان نکرد، بلکه اخلاق او را ماندگار کرده است. انبیا برای کاملکردن اخلاق و تکریم اخلاقی آمدند و این اخلاق در رشتههای هنری جایگاهی بس ویژه دارد.
داشتن اصول اخلاقی اولین شرط برای استاد و معلم هنر است. معتقدم اول اخلاق، بعد دانش و بعد مهارت برای معلم و استاد هنرشدن الزامی است. هر کدام ضعیف باشد یک جای کار درست پیش نمیرود. اگر معلم هنر، هنردوست نباشد و بخواهد از روی اجبار هنر تدریس کند موفق نخواهد بود. اگر یکروز خوب را شروع نکرده باشد آن روز، روز خوبی برای تدریس نیست. یکبار به یکی از کلاسهای دانشگاه شهید هاشمینژاد مشهد رفتم و متوجه شدم یکی از خانمهای کلاس چهار روز است که فرزند تازهمتولدشدهاش را از دست داده است، آن روز فضا مناسب تدریس نبود و فقط با دانشجویان درددل کردیم. آن روز گفتم ضربالمثلی داریم که میگوید: «گریهکردن هم دل خوش میخواهد.»
گلصفت معتقد است که مسئولان هنری خراسان هنوز درباره هنرمندان خراسان و مشهد به خودباوری نرسیدهاند و حمایت از هنرمندان اینجا کم است. میگوید: «همیشه برای هنرجویانم این مثال را میزنم که هرگاه در مشهد سخنرانی یا جلسهای برگزار میشود و استاد مشهدی است تعداد مخاطبان کم است اما وقتی استاد از تهران میآید جای سوزنانداختن هم نیست.
یکبار یکی از دانشجویانم از دانشگاه سوره برای سخنرانی دعوت شده بود. وقتی من را دید در جمع اعلام کرد و گفت وقتی استاد گلصفت را اینجا دارید چرا از من دعوت کردهاید. این را به خاطر خودم نمیگویم، به گذشتهها رجوع کنید وارد هر رشته هنریای که میشوید یک سبک خراسانی را خواهید دید. اگر مدیران مجموعههای هنری مشهد، هنرمندان را دستکم نگیرند مشهد نهتنها قطب هنر شرق بلکه قطب هنر کشور میشود.»
تدریس در دانشگاه سوره، کرمانشاه، دانشگاه آزاد یادگار امام(ره) و دانشگاه الزهرا(س) مشهد بخشی از فعالیتهای تدریس او به عنوان مدرس هنر است. از سال84 به مدت 13سال مدیر گروه گرافیک دانشگاه الزهرا(س) بوده و علاوهبراین برای تدریس به دانشگاه تربیت معلم ثامن الحجج(ع) مشهد هم میآمده است. او بعدها استخدام آموزش و پرورش میشود. محمد گلصفت میگوید: «آنزمان دانشگاه الزهرا(س) متعلق به آموزش و پرورش بود. از طریق آنجا به استخدام آموزش و پرورش درآمدم و بعد از آن ساکن مشهد شدم.»
گلصفت در محلات مهرآباد و مهریز از مناطق آموزش و پرورش منطقه5 تدریس هنر داشته و در حال حاضر نیز در تنها هنرستان پسرانه قاسمآباد واقع در بولوار ادیب نیشابوری تدریس میکند.
محمد گلصفت در سالهای آغازین جشنواره المانهای نوروزی در مشهد یعنی اواخر دهه80، چندین دوره داور جشنوارههای نوروزی و استقبال از بهار بوده است و در اینباره میگوید: این جشنواره بسیار عالی است و در چند دوره خیلی خوب رشد کرد و شور عجیبی بین دانشجویان هنر گرافیک ایجاد کرد. اما جشنواره در سالهای اخیر، کمی کمرنگتر از گذشته شده است.
امیدوارم دوباره جایگاه خودش را پیدا کند.وی درباره المانهای منطقه10 نیز میگوید: بیشتر، نقاشیدیواری یا دیوارنگاره در این منطقه دیده میشود. کم پیش میآید کسی کنار نقاشیهای دیواری عکس بگیرد و استقبال از کار حجمی یا مجسمه بیشتر است. میتوان دور المان چرخید و از هر سمت نگاهش کرد. المانها سواد بصری مردم را افزایش میدهد و اگر خوب کار شود، بسیار موثر است.